اولین روزهای هشت ماهگی

عشق من سلام

بالاخره موفق شدم بعد از چند وقت بیام و برات بنویسم اونم به این دلیل که هر چی شما بزرگتر می شی باید وقت بیشتری برای مراقبت از شما بذارم چون دوست داری مدام دور و برت پر از اسباب بازی باشه و منم باید مواظبت باشم

راستی درست در تاریخ ٢٣ دی بود که برای اولین بار دست زدی ...........هر آهنگی که می شنوی تند تند شروع می کنی به دست زدن عشق من................

تقریباً یک ماه و نیم هستش که می شینی البته اوایل تعادلت کمتر بود اما الان خیلی خوب می شینی ولی بازم باید دور و برت بالش بزارم چون یهو ولو می شی

سینه خیز هم در حد 2 سانت می تونی بری اما در جا می چرخی و برای رسیدن به شی مورد علاقت تلاش می کنی اما در کل زیاد خودتو خسته نمی کنی حالا چهار دست و پا پیشکش

دیگه جونم برات بگه از اول 7 ماهگی غذای کمکی می خوری صبح ها فرنی یا حریره بادوم ظهرها بلا استثنا سوپ و شبها هم پوره یا آبمیوه(عاشق پوره کدو حلوایی هستی)

اگه گرسنه باشی همه غذاتو می خوری وگرنه پوف پوف می کنی و سرتو به اطراف تکون می دی

اگه صدای موزیک بشنوی و سرحال باشی سرت رو تکون می دی و دستاتو به حالت دست زدن باز و بسته می کنی البته با دستهای مشت شده و کمی هم بعضی اوقات به نشانه نی نای نا نای انگشتاتو باز و بسته می کنی.........خیلی نرم و زیر پوستی

دیگه اینکه خیلی فضول شدی عاشق موبایل و کنترل تلویزیون و خلاصه چیزایی که به شما ربط نداره هستی

وقتی یه غریبه رو می بینی سریع می زنی زیر گریه و می گی بیا بغلم کن

از برنامه های تلویزیونی عاشق عمو پورنگ و رنگارنگ هستی

چهارشنبه 11 دی رفتیم بهداشت و اسه پایش 7 ماهگیت که ماشاالله هزار ماشاالله وزنت 9500 قدت 67 و دور سرت 44 بود و همه چیز نرمال و خوب داره پیش میره

در مورد ساعت خوابت اینم بگم که 12 شب می خوابی تا 11 ظهر و در این بین هزار بار شیر می خوری بعد 4 عصر می خوابی تا 6 .دیگه تا شب نمی خوابی

خلاصه اینکه روزها دارن عین برق و باد می گذرن تقریباً 220 روز از اومدن شما می گذره و هر روز داری شیرین تر و خوردنی تر می شی عشق من

من و بابا هیچوقت نمی تونیم زندگی بدون شما رو تصور کنیم...........روز به روز داری عسل تر می شی عشق من......................انشاالله همیشه صحیح و سالم باشی و من پیش مرگ شما باشم